تحقیق ساعت سعد. ساعت سنجی. تعیین روز و ساعت سعد برای اموری چون عقد و ازدواج و انتقال به سرای نو. تعیین اینکه خداوند روز کدام ستاره است و مطابق علم احکام نجوم آن روز سعد است یا نحس. برای اطلاع از احکام ساعات رجوع شود به التفهیم ص 362 ببعد و ساعت سعد شود
تحقیق ساعت سعد. ساعت سنجی. تعیین روز و ساعت سعد برای اموری چون عقد و ازدواج و انتقال به سرای نو. تعیین اینکه خداوند روز کدام ستاره است و مطابق علم احکام نجوم آن روز سعد است یا نحس. برای اطلاع از احکام ساعات رجوع شود به التفهیم ص 362 ببعد و ساعت سعد شود
مبادله کردن جنسی با جنسی. عوض کردن و تبدیل کردن. بدل کردن. عوض کردن چیزی را با چیزی، و بیشتر در کتاب متداول است. کتابی را با کتابی معاوضه کردن. مبادله کردن کتابها: یک جلد قاموس را با جوهری تاخت زدن و سرانه اش را گرفتن
مبادله کردن جنسی با جنسی. عوض کردن و تبدیل کردن. بدل کردن. عوض کردن چیزی را با چیزی، و بیشتر در کتاب متداول است. کتابی را با کتابی معاوضه کردن. مبادله کردن کتابها: یک جلد قاموس را با جوهری تاخت زدن و سرانه اش را گرفتن
شراب خوردن. (آنندراج). ساغر کشیدن. ساغر خوردن. ساغر نوشیدن. بکار آب بودن. جام پیمودن و نوشیدن و خوردن و زدن. ساغر نوشیدن و خوردن و کشیدن. جام و ساغر بر سر کشیدن و بر تارک کشیدن. شراب زدن. دریا کشیدن. دریاها را بر سر کشیدن. خم لبالب زدن. خمخانه کشیدن. خم بر تارک کشیدن. می برداشتن. لب را چشمۀ خضر ساختن. (مجموعۀ مترادفات) : کرده هر شب ز آتش حسرت دل ما را کباب با حریفان دگر تا صبحدم ساغر زده. هلالی استرآبادی (دیوان ص 171). آتش گل چون زرشک رنگ او ساغر زند بوی دودش زخمها بر جام چون مجمر زند. عبداللطیف خان (از آنندراج). به خشنودی حق در توبه زن ازو مست شو ساغر توبه زن. ظهوری (از آنندراج). رجوع به ساغرشود
شراب خوردن. (آنندراج). ساغر کشیدن. ساغر خوردن. ساغر نوشیدن. بکار آب بودن. جام پیمودن و نوشیدن و خوردن و زدن. ساغر نوشیدن و خوردن و کشیدن. جام و ساغر بر سر کشیدن و بر تارک کشیدن. شراب زدن. دریا کشیدن. دریاها را بر سر کشیدن. خم لبالب زدن. خمخانه کشیدن. خم بر تارک کشیدن. می برداشتن. لب را چشمۀ خضر ساختن. (مجموعۀ مترادفات) : کرده هر شب ز آتش حسرت دل ما را کباب با حریفان دگر تا صبحدم ساغر زده. هلالی استرآبادی (دیوان ص 171). آتش گل چون زرشک رنگ او ساغر زند بوی دودش زخمها بر جام چون مجمر زند. عبداللطیف خان (از آنندراج). به خشنودی حق در توبه زن ازو مست شو ساغر توبه زن. ظهوری (از آنندراج). رجوع به ساغرشود
برافراشتن رایت. علم زدن. درفش زدن. رایت برافراشتن در جایی. نصب کردن علم: ربود نور جمالش ز دهر ظلمت کفر زدند رایت عالیش نیز در محشر. ناصرخسرو. چه رایتی است که نسرین زده ست بر کهسار که شد به لون دگر عالم بدیعآیین. امیرمعزی (از آنندراج)
برافراشتن رایت. علم زدن. درفش زدن. رایت برافراشتن در جایی. نصب کردن علم: ربود نور جمالش ز دهر ظلمت کفر زدند رایت عالیش نیز در محشر. ناصرخسرو. چه رایتی است که نسرین زده ست بر کهسار که شد به لون دگر عالم بدیعآیین. امیرمعزی (از آنندراج)